دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۵۷
 |  15/ نوامبر/ 2024 - 6:08
  |   نظرات: بدون نظر
بازدید

هر جمعه با معرفی یک کتاب خوب: کلیدر اثر محمود دولت‌آبادی

🗓️ جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳

خورشید لارستان: کتاب کلیدر، رمانی نوشته محمود دولت‌آبادی است که نخستین بار در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. داستان این رمان باشکوه و جاودان به زندگی خانواده‌ای کُرد در خراسان می‌پردازد که علیرغم داشتن تشابهات فرهنگی، با عداوت مردم ساکن در روستاهای مجاور روبه‌رو می‌شوند. داستان در برهه‌ای پرتلاطم از رویدادهای سیاسی و پس از پایان جنگ جهانی دوم روایت می‌شود. قهرمان پنهان این رمان بزرگ، خراسان است که با شهرهای کهن، روستاهای زیبا، چادرنشینان غیور، بیابان‌ها، کوه‌ها و طبیعت زیبای خود، الهام‌بخش خَلق این کتاب بوده است. نویسنده در رمان کلیدر، جهانی از رویدادها و فراز و نشیب‌هایی را خلق می‌کند که عمق عواطف شخصیت‌ها را برای مخاطبین آشکار می‌سازند. محمود دولت‌آبادی درباره این رمان می‌گوید: «کلیدر، کتابی درباره عشق است؛ عشق میان زن و مرد، میان دوستان، عشق انسان به زمین و طبیعت، عشق میان انسان و حیوان.»

✒️ داستانی بر مبنای حوادثی واقعی که از کودکی در ذهن نویسنده خلق شده بود

دولت‌آبادی گفته‌است نوشتن کلیدر را از حدود بیست و هفت یا بیست و هشت سالگی شروع کرده و تا چهل و دو سالگی روی آن کار کرده‌است. دولت‌آبادی رمان کلیدر را بر اساس داستان واقعی گُل‌محمد نوشته‌است. وقتی که سرانجام اربابان و حکومت با تیرباران گُل‌محمد به ماجراجویی‌ها و یاغی‌گری‌های این قهرمان مردمی سبزوار پایان دادند، دولت‌آبادی پسربچه‌ای بود با پنج یا شش سال سن. دوران کودکی او آکنده بود از ذکر اشعار و داستان‌هایی که به مدح و مرثیه‌سرایی گُل‌محمد می‌پرداختند.

✒️در یک قدمی جایزه نوبل ادبیات؟!

می‌گویند دولت‌آبادی یکبار به خاطر نوشتن کلیدر نامزد جایزه نوبل شد. در آن زمان دولت‌آبادی به دعوت دانشگاه میشیگان در آمریکا به سر می‌برد. آن‌ها به او پیشنهاد یک بورس ۹ ماهه دادند و گفتند در صورتی که بماند و کلیدر به انگلیسی ترجمه شود، قطعا نوبل را می‌برد. اما دولت‌آبادی این دعوت را به خاطر نوشتن روزگار سپری شده مردم سالخورده نپذیرفت!

✒️در بخشی از این رمان ده جلدی می‌خوانیم:

▪️در من چیزی کم بود و در این زندگانی هم چیزی کج بود. میان ما و زندگانی یک چیزی گنگ ماند. ما دیر آمدیم، یا زود. هر چه بود بموقع نیامدیم. گذشت و بهتر که می‌گذرد. هر طلوع غروبی دارد، هر جوانی پیری‌ای دارد و هر پیری مرگی دارد. درخت بارآور هم تمام فصلهای سال را نمی‌تواند سبز بماند.

▪️می‌خواهم حکم کنم سرت را ببرند؛ وصیت چه داری؟ ــ هیچ … جهن گفت: ــ کَسانت اینجا هستند؛ پسرت را می‌خواهی ببینی؟ ــ نه. ــ زنت را چه؟ ــ نه. ــ مادرت؟ ــ نه. ــ چرا؟ قلب در سینه‌ات نداری؟ گل‌محمد لبخند زد. ــ از چه می‌خندی؟ گل‌محمد پلک‌ها فرو بست و گفت: ــ از پا افتادنِ مَرد … دیدنی نیست

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید sms whatsapp

آخرین نظرات شما
  • اگه این ادم بخاطر این که یه زرتشتی میخواست بارگاه برای حافظ بسازه چرا خودش میگه اگر شاه هزار بار مقبره رو درست کنه من خراب میکنم شاه که دیگه زرتشتی نبوده یا والی شیراز لط...
    در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • سلام هیچ نظارتی روی گیم نت ها و کافه ها نیست فقط شعار میدهند یک کاری که باید بکنند اینه که چرا گیم نت ها زیرزمینی و یا اگر مغازه ای است شیشه هایش پوشیده است چرا شرایط سنی...
    در: گزارش مردمی از وضعیت گیم نت های خور: هیچ کس جوابگو نیست!
  • زشته! طرف میگه هرچه میکنم نمیشه باید می گفت که هرچه سعی میکنم نمیشه آهنگ هایی که اجرا کرده واقعا بی نظیره متأسفانه آن موقع کسی قدرش ندونست....
    ناصر در: دانلود تصنیف “همدم تو” با صدای مرحوم محمدرضا حقیقی لاری
  • باسلام به نظر میرسه نویسنده میخواد داستان وارونه کنه و ایشان را به شکلی نشون بده که می‌خواسته نامی از حافظ نماند انتخاب عنوان نشان میده نویسنده یک خودفروخته است...
    سید محمد فالی در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • توهین به قبر و مرده در ذات اسلام هست...
    انسان در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • نظرات جالب و گاهی خیلی سطحی در این مورد داده شده است مخصوصاً کسی که نمی‌داند آیت الله فال اسیری اولین فرد دفن شده از این خانواده در کنار آرامگاه حافظ است و پیش از آن آرام...
    حمید در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • بسم الله الرّحمَن الرَّحیم سلام. بسیار خوب سلامت وپیروز ان شاءا......
    در: گفت و گو با مسعود رحیم زاده، خطاط و گرافیست برجسته خوری: “یک بوسه مادرم مرا خطاط کرد”
  • استاد جنگوک...
    در: آهنگ زیبای “مرهم” را از مرحوم محمدرضا حقیقی لاری بشنوید
  • درود بر شما جناب مهندس...
    𝑻𝒂𝒔𝒏𝒊𝒎_𝑮𝒉𝒂𝒏𝒂 در: گفتگو با یونس قانع مدیرعامل انجمن خیریه صابرین خور
  • درود بر شما جناب مهندس عزیز...
    𝑻𝒂𝒔𝒏𝒊𝒎_𝑮𝒉𝒏𝒆𝒉 در: گفتگو با یونس قانع مدیرعامل انجمن خیریه صابرین خور
نیازمندی ها
آمار بازدید:

بازدید امروز: 66 بازدید

بازدید دیروز: 428 بازدید

بازدید کل : 5463352 بازدید