🗓 پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
◾ خورشید لارستان: در آستانه ۲۷ شهریورماه، روز ملی شعر و ادب پارسی و بزرگداشت شهریار، زهرا کامیابی خبرنگار خورشید گفتوگویی با «موسی پورپلاش» نویسنده و فعال ادبی خور داشته است که در ادامه میخوانید.
۱. لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید تاکنون چه فعالیتهایی داشتهاید؟
با سپاس از رسانه فعال خورشید لارستان. موسی پورپلاش هستم متولد فروردین ۶۲، تمام مقاطع تحصیلیام را در مدارس دولتی خور گذراندم و در دبیرستان و دانشگاه، رشته ادبیات فارسی را انتخاب کردم. طی ۱۰ سال اخیر، مسئولیتهایی همچون مدیریت انجمن ادبی و انجمن میراث فرهنگی، عضویت در هیئتمدیره انجمن سبزاندیشان خور و محیطزیست لارستان و معاونت فرهنگی فرزانگان را برعهده داشتهام. تالیفات را هم اگر کلی بگویم مقالاتی در نشریات داشتهام. چندتا از اشعار و داستانهایم را در قالب یک کتاب چاپ کردم که پیدیاف آن هم در دسترس هست.
۲. چه زمانی به ادبیات علاقهمند شدید و چه چیزی باعث شد این مسیر را دنبال کنید؟
کلاس هفتم و راهنمایی را که تمام کردم، کتابخانه مسجد عثمان (که به مسجد مریم باقر معروف بود) را به خواسته حاج عبدالغنی قطبا تحویل گرفتم که این مسئولیت برای من یک شروع بسیار زیبا بود که از ایشان سپاسگزارم؛ در آن زمان، ساعاتی که مراجعهکننده نبود به سراغ کد ۸۰۰ (بخش ادبیات) میرفتم و اینکه چرا این مسیر را دنبال کردم را بهتر است آدم خودش وارد شود تا بفهمند خروجش ممکن نیست.
۳. ادبیات فارسی چه جایگاهی در زندگی شخصی شما دارد؟
برای اهالی ادب چیزی به نام جایگاه و زمان وجود ندارد. ادبیات همه چیز ماست و هر لحظه منتظریم کارهای دنیوی تمام شود و سراغ ادبیات برویم؛ ابتدا درس و رشته ادبیات و بعد از آن انجمنهای ادبی که در خور از ۱۵ سال پیش و در شهرهای همجوار پیش از آن بوده، همچنین فعالیت در موسسات فرهنگی فرزانگان، نور جاوید، قاصدک و نیز کودکان علاقمند به داستان و شعر (وابسته به بهزیستی) و همکاری با صدا و سیمای فارس که همگی از چشمه ادبیات نشات گرفتهاند.
۴. به نظر شما چرا باید امروز هم جوانها به شعر و ادبیات اهمیت بدهند؟
ادبیات فارسی از دیرباز تاکنون معدن اخلاق بوده و چشمهای که انسانیت تراوش میکند. ای کاش ادبیات فارسی را فقط وزن و قافیه نبینیم، مثنوی معنوی داستانهایی است سراسر درس و پاکی، گلستان سعدی مکتب انسانیت است و نیکی، یا شاهنامه فردوسی تنها کلاسی است که جامعه بشریت باید شاگردی آن کند تا هر فرد نسبت به وطن خویش مسئولیت خود را خوب درک کند.
۵. نقش شعر و ادبیات در هویت فرهنگی ما چقدر پررنگ است؟
ایران کشور پهناوری است با خردهفرهنگهای متنوع که ضمن رنگارنگ بودن فرهنگها، همواره یک هویت واحد بوده که همگی آنها را زیر چتر خود نگه داشتهاست، به عنوان نمونه شعر و ادب در فرهنگ جشن و عروسی این منطقه با همین زبان محلی مرسوم است و در جایجای میهن، با زبان خودشان حرفهای گفته یا ناگفته خویش را به صورت شعر در مراسمهای مختلف در شادی و اندوه ابراز میکنند، مثلا از بوشهر تا برسد به روستاهای جنوبیتر، اشعار غمانگیز را در قالب شلوا (شروه) سروده و میخوانند یا برای اشعار حماسی عشایر و مرزنشینان، به زبان خودشان، فرهنگ جنگاوری و اسب و تفنگ و شمشیر را میسرایند و گاهی اندوه فراق پدر یا مشقت زندگی را در قالب لالایی میشنویم.
۶. از نظر شما بزرگترین چالشها در حیطه ادبیات فارسی و انتقال مفاهیم به جوانان چیست؟
اول اینکه رسالت ادبیات آنقدر پررنگ است که اگر متوجه آن نیستیم، مشکل از ماست و هر چقدر که چالشها را بهانه کنیم چیزی از قصور ما کم نمیکند، اما به هر ترتیب، نقش دروس مقاطع تحصیلی مهم است؛ اینکه کتابهای مرتبط از جمله اخلاق و فلسفه و نگارش و هنر تا چه حد از سوی نهادهای مسئول اهتمام داده شود. انتخاب رشته دانشگاهی نقش مهمی در اشتغال دارد و منطقی و معقول است که به دنبال رشتههای درآمدزا باشیم و در این بین نقش وزارت آموزش و پرورش و تعامل آن با وزارتهای علوم، فرهنگ، میراث فرهنگی و کار و امور اجتماعی برای ایجاد انگیزه ورود به این رشته بسیار مهم است.
۷. در بین شاعران معاصر یا کلاسیک، کدام بیشتر بر شما تاثیر گذاشته و چرا؟
یک کلام سعدی، چراکه سعدی همه چیز است؛ اخلاق را در گلستان و بوستان دارد و آغاز و پایان عاشقانهها را در ششصد غزل به زیباترین شکل بیان کرده است.
۸. آثار استاد شهریار را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهریار عاشقانههایی دارد که مدیون فراق یارش بوده و اشعار ترکی بسیار زیبایی دارد، اما من فقط میتوانم بگویم که عاشق غزلهایش هستم.
۹. چه کتاب یا نویسندهای را به نوجوانان معرفی میکنید؟
معرفی کتاب متفاوت است؛ برای یک مبتدی یا شخصی که سالها کتابخوان است، اما «شازده کوچولو» را که من معتقدم برای ورود یک نوجوان به حیات معنا و نظم هستی، بایستی حتما بخواند. بعد از آن نوشتههای «مرادی کرمانی» و به مرور وارد رمانهای پرسشی و فلسفی مانند «قلعه حیوانات»، «دنیای سوفی» و البته برای طراوت روح هنگام خستگی سراغ اشعار برویم؛ «عاشقانههای شاملو»، «وطنیهای اخوان ثالث» و البته «شاهنامه»؛ بعد از شاهنامه هم «ایلیاد و اودیسه هومر»، کتابهای نوح حراری از جمله «انسان خردمند» و «انسان خداگونه».
۱۰. نقش موسسات مردمنهاد در خور برای اعتلای فرهنگ چگونه است؟
خوشبختانه انجمنهای خور در منطقه بینظیر هستند. فرهنگ یعنی همه چیز، یعنی فعالیت شبانهروزی طبیعتدوستان انجمن سبزاندیشان، تلاش بیوقفه انجمن خیریه، شورای ورزشی، میراث فرهنگی و فرهنگ یعنی همگرایی همه فعالان در هر شاخه برای اعتلای نام خور. انجمن ادبی بامداد که به تازگی جان دوبارهای گرفته، خبر مسرتبخشی است که همگرایی این ادبدوستان با نهاد کتابخانه و دیگر نهادها، خصوصا کمیته دانشپژوهان، طی سالهای اخیر نتایج چشمگیری به دنبال داشته و تعامل این موسسات، چشمانداز بسیار زیبایی را قابل تصور کرده است.