دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۹:۵۲
 |  8/ نوامبر/ 2024 - 10:00
  |   نظرات: بدون نظر
بازدید

هر جمعه با معرفی یک کتاب خوب: رمان جای خالی سُلوچ از محمود دولت‌آبادی

🗓️ جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳

خورشید لارستان: رمان جای خالی سُلوچ از محمود دولت‌آبادی رمانی درباره‌ زنان و به خصوص زنان ایرانی است که به‌تنهایی عهده‌دار زندگی و مسئولیت‌های آن هستند. رمانی که درد و غم را به تصویر کشیده است. محمود دولت‌آبادی در مدت‌زمان سه سال حبس در زندان ساواک داستان جای خالی سُلوچ را در ذهن پرورانده بود و پس از آزادی از زندان طی ۷۰ روز آن را به تحریر درآورد. توصیفات و شخصیت‌پردازی‌های کتاب آن‌قدر قوی و پررنگ هستند که ناخودآگاه شما نیز خود را در میان داستان می‌بینید و گویی شما هم با آنها زندگی می‌کنید. این کتاب برای اولین‌بار در سال ۱۳۵۸ به چاپ رسید.

▪️خلاصه رمان: این رمان که می‌توان آن را جزء مهمترین آثار ادبیات مدرن ایران دانست، زندگی مشقت‌بار یک زن روستایی به نام «مِرگان» را روایت می‌کند که در یکی از روستاهای دورافتاده ایران به نام «زمینج» زندگی می‌کند. سُلوچ که شوهر مِرگان است، به ناگهان ناپدید می‌شود و مِرگان تلاش می‌کند تا کانون خانواده که شامل دو پسر به نام‌های عباس و اَبراو و یک دختر دوازده‌ساله به نام هاجر است را همچنان حفظ کند. کتاب فراز و نشیب‌های زندگی زنی را روایت می‌کند که هم عاشق سلوچ است و هم به‌خاطر اینکه شوهرش او و خانواده‌اش را ترک کرده از او عصبانی است. کتاب درباره کسی است که نیست و هست. سلوچ نیست؛ اما نبودنش تمام داستان را پرکرده است. سلوچ می‌رود و دیگر باز نمی گردد. مِرگان می‌ماند و فرزندانش و این نقطه‌ آغاز است؛ آغاز آزارها، سختی‌ها، دشواری‌ها، تنگنا‌ها و هزاران چالش و رنج دیگر. مِرگان در این میان راهی جز ایستادگی ندارد؛ پس آنقدر می‌ایستد تا کمرش زیر بار سختی‌ها خم می‌شود.

✒️بخش‌هایی از کتاب: روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند. روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد. دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام می‌شود، بهار می‌آید. کوچه‌ها هنوز خلوت بود. گویی مردم خیال نداشتند از خانه‌ها پا بیرون بگذارند. باد سرد زبانه می‌زد و در کهنه دامن سوراخ‌سوراخ پیراهن مِرگان می‌پیچید. انگشت‌های خشکیده مِرگان دست‌گیره پیمانه را چسبیده بودند و آن را برشانه می‌فشردند تا باد از جا برنکندش. سرمای پیچیده در باد، چشم‌های مِرگان را آب انداخته بود. اما زن، هنوز به حال خود نبود و بی‌اختیار نگاهش را این‌سوی و آن‌سوی می‌چرخاند تا مگر سُلوچ، یا نشانی از او بیابد.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید sms whatsapp

آخرین نظرات شما
  • نظرات جالب و گاهی خیلی سطحی در این مورد داده شده است مخصوصاً کسی که نمی‌داند آیت الله فال اسیری اولین فرد دفن شده از این خانواده در کنار آرامگاه حافظ است و پیش از آن آرام...
    حمید در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • بسم الله الرّحمَن الرَّحیم سلام. بسیار خوب سلامت وپیروز ان شاءا......
    در: گفت و گو با مسعود رحیم زاده، خطاط و گرافیست برجسته خوری: “یک بوسه مادرم مرا خطاط کرد”
  • استاد جنگوک...
    در: آهنگ زیبای “مرهم” را از مرحوم محمدرضا حقیقی لاری بشنوید
  • درود بر شما جناب مهندس...
    𝑻𝒂𝒔𝒏𝒊𝒎_𝑮𝒉𝒂𝒏𝒂 در: گفتگو با یونس قانع مدیرعامل انجمن خیریه صابرین خور
  • درود بر شما جناب مهندس عزیز...
    𝑻𝒂𝒔𝒏𝒊𝒎_𝑮𝒉𝒏𝒆𝒉 در: گفتگو با یونس قانع مدیرعامل انجمن خیریه صابرین خور
  • سید فال اسیری از علمای با فرهنگ و مردمی شیراز بوده و از حافظ در برابر متجاوزین به حقوق حافظ دفاع کرده . کار این عالم شیعه ستودنیست . تاریخ بخوانیم تا قهرمان هایمان را جای...
    محمد در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • همیشه افرادی که از ارزش ها و میراث این کشور و فرهنگ ایرانی دفاع کرده اند را تخریب کردند افرادی مثل امیر کبیر و... . این عالم و سید بزرگوار فال اسیری از ارادتمندان شاعر مس...
    بابک در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • با تشکر از فعالین اجتماعی و خیریه های خور و تشکر از شما بابت این مصاحبه.عالی بود...
    در: گفتگو با ماشاالله صالحی از نخستین بنیان گذاران انجمن خیریه خور
  • سلام چرا کامل آهنگهاشون دانلود نمیشه خواننده مورد علاقه من ایشون هستند ولی هرچه میکنم گیرم نمیاد آهنگ هاشون...
    در: دانلود تصنیف “همدم تو” با صدای مرحوم محمدرضا حقیقی لاری
  • چرا...
    در: دانلود تصنیف “همدم تو” با صدای مرحوم محمدرضا حقیقی لاری
نیازمندی ها
آمار بازدید:

بازدید امروز: 325 بازدید

بازدید دیروز: 390 بازدید

بازدید کل : 5424722 بازدید