خبری در فضای مجازی و صفحه اینستاگرام نشریه خورشید منتشر شد مبنی بر گلایه مردم از کلانتری لطیفی بابت عدم مقابله با موتورسواران سنگین در خور. بسیاری از صاحبان موتورهای سنگین با ابراز ناراحتی از این متن و روش برخورد مراتب ناراحتی و نگرانی خود را از مسئولین به علت عدم ایجاد یک فضای مناسب برای این دسته از جوانان بیان کرده و معتقد بودند زمانی که فضا و جای مناسبی برای حضور ما در خور و حتی لار وجود ندارد باید چه کنیم؟ عده ای نیز با ادبیات طلبکارانه به این خبر واکنش نشان دادند که اگر می توانید ما را بگیرید و پرچم بچه ها خور بالاست!
نکته ای که باید در ارتباط با این خبر خدمت همه مردم و به ویژه جوانان عزیز عرض شود این است که ما این گلایه را می پذیریم که نوشتار خبر می توانست ملایم تر و با ارائه راهکاری برای حل این مشکل باشد اما نباید چند نکته را از نظر دور داشت. نخست اینکه نشریه تلاش می کند صدای مردم شهر باشد و گلایه های آنان را از مسئولین مختلف در زمینه های متنوع پوشش دهد. این گلایه ها و انتقادات در قالب صدای شما مردم و پیشنهادات و انتقادات شما در نشریه همیشه انعکاس یافته است. انعکاس این انتقادات گاهی اوقات باعث واکنش مثبت مسئولین شده و آن مشکل مرتفع و یا حداقل به آن رسیدگی شده است. گاهی اوقات نیز متاسفانه مسئولین و مدیران بخش های مختلف توجهی به این انتقادات نداشته و از کنار آن گذشته و رسیدگی آن را به دیگر نهادها موکول کرده اند. ناگفته نماند که مساله ویراژ موتورهای سنگین در خور مساله امروز و دیروز نیست و از یکی دو سال پیش همشهریان عزیز به ویژه کسانی که به موازات بلوار توحید تا استادیوم و خیابان آزادگان و میدان نبوت سکنی دارند از سر وصدای وقت و بی وقت برخی از موتورسواران سنگین گلایه کرده اند و مراتب اعتراض خود را به ما اعلام کرده اند تا به گوش مسئولین برسانیم. در جلسه ای هم که چندی پیش با حضور محسنی نسب رئیس کلانتری لطیفی با معتمدین پلیس برگزار شد مقرر شد با همکاری شورا و سایر نهادها برای حل این مساله چاره اندیشی شود اما مشخصا هیچ راهکاری ارائه نشد و از فحوای بیانات مسئولین مشخص بود که عزمی برای حل این مشکل وجود ندارد. اما راهکار چیست؟ توجه داشته باشیم که نباید مردم آزاری و ایجاد آلودگی صوتی توسط برخی از موتورسواران را به همه نسبت داد. طبق آمار تقریبی که مسئولین ارائه کرده اند نزدیک به ۴۰ موتورسنگین در این شهر وجود دارد که شاید چیزی کمتر از انگشتان دست مراعات حال مردم را نمی کنند و در خیابان ها به ویراژ می پردازند و روح و روان مردم را می آزارند. بنابراین باید پذیرفت که خوشبختانه بسیاری از همین جوانان با وجود آنکه مکان مناسبی هم برای ویراژ دادن و چرخیدن با موتورهای چند میلیونی شان ندارند اما حاضر نیستند به هر قیمتی از موتورهایشان در خیابان های شهر و کوچه پس کوچه ها استفاده کنند و باعث آزار چند سالخورده و مریض و کودکی باشند که شاید در آن لحظه در منزل شان استراحت می کنند. بنابراین باید حساب این انگشت شمار افرادی که هیچ گونه حقوق شهروندی و احترام به دیگران را قبول ندارند از بقیه جوانان فهمیده شهر جدا کرد.
مساله بعدی این است که بالاخره مکان مناسب برای استفاده این افراد کجاست؟ وقتی در لار یعنی مرکز شهرستان هنوز مکان مناسبی برای تجمع موتورسواران سنگین تدارک دیده نشده و سال ها جاده گراش و اکنون نیز جاده کمربندی توسط خود جوانان برای موتورسواری شان انتخاب شده است خیلی سخت است بتوان تصور کرد که در خور با با این وسعت کم و نبود زمین مناسب مکان مناسبی برای این افراد تدارک دید. علاوه بر این بسیاری از موتورهای سنگین فقط در جاده های آسفالته مناسب قادر به استفاده هستند و همین مساله خود دشواری آن را بیشتر می کند. با این حال فرهنگ سازی و توجه به قوانین و احترام به همنوعان باعث می شود ما نیز خود را جای دیگران بگذاریم و به بهای لذت از وسیله ای که حالا میلیون ها تومان به پای آن ریخته ایم سبب آزار دیگران نشویم. امید است جوانان عزیز در وهله نخست با همفکری همدیگر و در وهله دوم با مشورت با بزرگ ترها و مسئولین برای حل این مساله چاره اندیشی کنند و در میان خودشان نیز جوانانی که به هر علتی، حاضر به پذیرش حس نوع دوستی نیستند و نمی توانند خود را مجاب کنند که از موتورسیکلت هایشان به صورت درستی استفاده کنند و بارها مشاهده شده بعد از نیمه شب خواب را از چشم مردم گرفته اند را پند و اندرز دهند تا همه به پای چند نفر متخلف نسوزند.
واضح است که لذت و شادی ما نباید باعث شود دیگران به ناراحتی و دلخوری دچار شوند. همین امروز کافیست در خیابان های شهرمان با دقت نگاه کنیم. بیشترین تخلفات را موتورسوران عادی انجام می دهند و در یک خیابانی نیست که یک یا دو موتورسوار خلاف نیایند. چهره شهرمان را با این کارها نازیبا نکنیم و بکوشیم با سواد و تحصیلات و کار خیر و فرهنگسازی از شهرمان مردمانی بافرهنگ و فهمیده و اخلاق مدار بسازیم نه اینکه پرچم شهر خود را با قلدری و ادعا و زیر پاگذاشتن اخلاق و آداب و اصول انسانی بالا ببریم! قدر همدیگر را بدانیم و برای آسایش و آرامش همدیگر تلاش کنیم.