ایوب محمودی: هنوز خیلی از مردم ایران، لار و لارستان را با دو چیز می شناسند: زلزله و مردمان پولدارش! زلزله سال ۱۳۳۹ بزرگ ترین زمین لرزه ای بوده است که در نیم قرن اخیر لار را لرزانده و باعث ایجاد تغییرات عمده ای در مهندسی شهری و ساخت و سازهای مسکونی آن شده است. شاید از معدود زمین لرزه هایی که علاوه بر خسارات مادی و جانی اش، برای این منطقه تا حدود بسیاری، سکوی پرتابی برای تسریع در پیشرفت شهری به حساب می آید. زمین لرزه ای که باعث شد شهری دیگر در همان وسعت و جمعیت در کنار مرکز اصلی زمین لرزه با مهندسی و نقشه استثنایی تاسیس شود. زمین لرزه ای که مقدمات ساخت و تجهیز فرودگاه لار را فراهم ساخت و بار دیگر نام لار را در ایران و جهان به گوش جهانیان رساند. لار که دیگر از آن شکوه و عظمت پیش از دوران صفوی خودش اثری در خود نمی دید و روز به روز از اهمیت و جایگاهش کاسته می شد، با این زمین لرزه خانمان سوز بار دیگر به تیتر اول روزنامه ها و رسانه های دنیا بدل شد. کیهان در تاریخ ۶ اردیبهشت و دو روز پس از وقوع زمین لرزه در گزارشی می نویسد: خلبان یکی از هواپیماها هنگام مخابره نتیجه ماموریت خود به تهران گفت: ساعت ۳ بعداز ظهر با دو هواپیما به آسمان لار رسیدیم. باید بگویم شدت زلزله و میزان تلفات آن به شدتی که قبلا گفته شده نیست. شهر کاملا به جای خود باقیست. فقط یک قسمت کوچک و خانه های کهنه و قدیمی تخریب شده است. ما در ارتفاع ۳ و ۴ متری بیش از ۳۰ مرتبه شهر را دور زدیم و محصولات خود را به زمین ریختیم و شهر را از بالا به خوبی بازرسی کردیم. شهر از شهریت نیفتاده است. در مرکز شهر خرابی کمی زیاد است. در عمارت فرمانداری بیش از یک گوشه طاق نریخته و با این وضع پیش بینی می شود که تعداد تلفات بیش از ۲۰۰ نفر نباشد. روزنامه کیهان دو روز بعد از این گزارش در تاریخ ۸ شهریور با این تیتر اما مردم ایران را نگران کرد: زلزله عظیم دیگری باقی مانده لار را ویران نمود! در همان صفحه آمده بود: چند هزار نفر از اهالی لار کوچ کرده اند. شهر لار حتی قابل تعمیر هم نیست و باید متروک گذاشته شود! گزارش روزنامه های آن زمان ایران و جهان اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار ما قرار می دهد. نحوه کمک به سرزمین تاریخی و البته به شدت محروم لار آن زمان، و جدیت دولت برای ساخت هر چه زودتر شهر جدید، نحوه همکاری مردم ایران، برگزاری مسابقات فوتبال در تمام کشور برای حمایت از مردم لار، حمایت مالی و معنوی هنرمندان و کارمندان و…همه و همه بیانگر عزم جدی مردم برای بازسازی این شهر تاریخی است. لار در سال ۱۳۳۹ لرزید و لار تازه ای شکل گرفت. امروز از آن زمین لرزه ویرانگری که باعث کشته شدن چیزی حدود ۴۲۰ نفر شد حدود ۵۷ سال می گذرد. در طول این نیم قرن، لار هیچ گاه از لرزش نیفتاده است. هر از گاهی زمین لرزه هایی او را دوباره به خود آورده است اما، مردم این دیار شاید تلخی آن زمین لرزه سال ۳۹ را از یاد برده باشند. بررسی ها نشان می دهد که منطقه لارستان از دیرباز، کانون زمین لرزه های بزرگ بوده است. حتی در روایت مردم شایعه هست که معمولا هر پنجاه سال یک بار، این سرزمین با یک زلزله بزرگ مواجه می شود. کمی گشت و گذار در تاریخ این منطقه نشان می دهد که پرونده لارستان و حاکمان نیمه مستقلش که در تاریخ ۱۰۱۰ قمری توسط شاه عباس بسته شد نیز مقارن با یک زلزله تاریخی و ویرانگر بوده است که بر شکست آخرین حاکم مستقل لاری بی تاثیر نبوده است. بنابراین باید به هوش باشیم و همیشه گوش به زنگ. ما در منطقه ای زندگی می کنیم که تحت تاثیر دو صفحه زمین شناختی عربی و اوراسیا قرار داریم. صفحه عربی که عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس را شامل می شود طبق گزارش مراکز علمی زمین شناختی، سالانه دو سانتی متر به طرف ایران در حرکت است و همین حرکت ها باعث ایجاد زمین لرزه های بزرگ در ایران می شود. در منطقهای که ایران واقع شده، از ۲۰ میلیون سال پیش صفحه عربستان به صفحه اوراسیا برخورد کرده و با فشار آوردن به آن باعث چین خوردن پوسته و پدید آمدن رشتهکوههای البرز و زاگرس شده است. البته این حرکت در مقایسه با دیگر فعالیتهای تکتونیکی خیلی هم شدید نیست. شدیدترین حرکت از این نوع مربوط به حرکت صفحه هند به سمت بالا و برخورد با صفحه اوراسیاست که از ۵۰ میلیون سال پیش آغاز شده و باعث پدید آمدن رشتهکوه هیمالیا و رشد مرتفعترین قلههای روی زمین شده است. این حرکت شاید از نظر ما بسیار کند به نظر بیاید اما به گفته دکتر مهدی زارع رییس مرکز ملی پیش بینی زلزله در صورتی که آهنگ کوتاه شدگی و نزدیک شدن ورقه عربی به فلات ایران به همین ترتیب ادامه یابد، در طی حدود ۵ میلیون سال آینده می توان انتظار داشت که تنگه هرمز به تدریج بسته شود، و البته اگر همین میزان تغییر شکل ادامه یابد، باید انتظار داشت که در طی حدود ۵۰ میلیون سال آینده نیز به تدریج خلیج فارس به حوزه بسته داخلی تبدیل و در نهایت خشک شود! بنابراین به نظر می رسد که ایران و عربستان نه تنها از نظر سیاسی، که از نظر زمین شناختی نیز نمی توانند با هم کنار بیایند!!
___________________________
این مقاله پیش تر در شماره ششم نشریه خورشید لارستان منتشر شده است.