به مناسبت روز پزشک؛ گفت‌وگویی بی‌پرده و جذاب با دکتر تاجدار (۱)

‌

?️ جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳

‌

◾خورشید لارستان: روز پزشک همه‌ساله به بهانهٔ زادروز ابوعلی سینا در اول شهریورماه گرامی داشته می‌شود. به همین مناسبت گفت‌وگویی جذاب و بی‌پرده با دکتر عبدالحمید تاجدار پزشک زحمت‌کش خور داشته‌ایم.

‌

?️ گزیده گفتگوها: دوره ابتدایی و راهنمایی را در مشفق و خواجه‌نصیر گذراندم، دیپلم را در دوبی گرفتم و برای دکترای پزشکی به رومانی رفتم/ قصد داشتم مهندسی نفت بخوانم اما ناچار پزشکی را انتخاب کردم/ اگر برگردم عقب نفت، مکانیک یا برق را انتخاب می‌کنم/ شش ماه اول حضورم در درمانگاه خور تنها بودم و روزانه ۱۵۰ بیمار را می‌دیدم/ مردم ما متاسفانه بیش از آنچه نیاز است به درمانگاه مراجعه می‌کنند!

‌

۱. لطفا یک معرفی کوتاه از خودتان داشته باشید. تحصیلات خودتان را از ابتدایی تا اخذ دیپلم در چه مدارسی گذارنده‌اید. و همچنین از دوران تحصیلات پزشکی‌تان بگویید. عبدالحمید تاجدار هستم متولد ۱۳۴۶ هستم. اهل و ساکن خور. تحصیلات ابتدایی و راهنماییم در مشفق و خواجه‌نصیر خور بوده. دیپلم را در دوبی اخذ کرده و دکترا را در شهر کرایووا رومانی گرفته‌ام. سه سال اول تحصیلات دکترای من در رومانی مصادف شد با دوران حکومت کمونیستی در آن‌جا و فشار اقتصادی زیاد شد. بعد که دموکراسی حاکم شد هم گرانی و تورم به وجود آمد!

‌

۲. چه شد که برای اخذ مدرک پزشکی به خارج از کشور مهاجرت کردید. و اگر می‌شود کمی بیشتر درباره کشور محل تحصیل و دانشگاهی که سال‌ها در آنجا گذرانده‌اید برای ما بگویید. در مورد اینکه چگونه وارد عرصه پزشکی شدم خدمت شما عرض کنم زمانی‌که دیپلمم را گرفتم تصمیم داشتم با بچه‌های اوز برویم مجارستان. از قضا سال قبلش پسرعمویم رفته بود رومانی. دوهفته‌ای برای استراحت به دوبی آمده بود و از من پرسید می‌خواهی چه کنی؟ گفتم می‌خواهم بروم مجارستان. گفت نه بیا پیش خودمان در رومانی همه رشته‌ها را دارد. گفتم من می‌خواهم مهندسی نفت بخوانم! گفت اینجا کشاورزی و مکانیک و پزشکی دارد. بیا برو پزشکی بخوان مثل ما! گفتم من خیلی علاقه‌ای به پزشکی ندارم! می‌خواهم نفت بخوانم. ولی بهرحال با پسرعمویم رفتم و با رتبه خیلی خوب هم پذیرفته شدم و جز دانشجویان خارجی برتر آن‌جا بودم.

‌

۳. از راهی که انتخاب کرده‌اید رضایت دارید؟ اگر به عقب برگردید باز هم همین مسیر را خواهید رفت؟ اگر برگردم عقب راستش را بگویم نه! می‌روم یک رشته دیگر. نفت یا مکانیک یا برق. یک مقدار حقیقتش ناچار شدم که بروم پزشکی! چون شهری که ما رفتیم رشته مهندسی نفت را نداشت!

‌

۴. از شروع کارتان به عنوان پزشک بومی در منطقه بگویید. چه سالی شروع به کار کردید و از چه زمانی به درمانگاه خور وارد شدید. سال ۷۳ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم. یک‌سال و نیم سال در شیراز دوره ارزیابی مدارک را گذراندیم و شهریور ۷۶ به لار آمدم. از همان ابتدا هم در بیمارستان و شبانه‌روزی لار مشغول شدم. بعد مطب زدم. بعد هم که انتقال خون لار اعلام نیاز کرد. دو سال هم مسئول انتقال خون لار بودم. بعد هم که از شبکه بهداشت و درمان تماس گرفتند به درمانگاه خور دفترچه بیمه روستایی تعلق گرفته و نیازمند به پزشک هستند. شما هم بومی منطقه هستید بروید آن‌جا. از آذر ۱۳۸۵ در درمانگاه خور در خدمت مردم هستم. زمانی هم که به درمانگاه خور آمدم شش ماه اول کلا خودم تنها بودم چون همکارم خانم دکتر بنی‌زمان مرخصی زایمان بود. یادم هست کف راهرو درمانگاه پر دفترچه بود. ملت دفترچه‌ها را آورده بودند که مهر بزن! به تنهایی روزانه صد و پنجاه مریض در روز می‌دیدم!

‌

۵. شما بارها به عنوان پزشک نمونه انتخاب شده‌اید. اگر بخواهید دو علت اصلی این موفقیت را برای ما نام ببرید چه می‌گویید؟ آن زمان یادم هست که حتی بعدازظهرها هم برای مراقبت‌هایی چون قد و وزن و ثبت بیماری‌ها به درمانگاه می‌رفتم. این شاید یکی از دلایلی بود که چندبار به عنوان پزشک نمونه معرفی شدم. علاوه بر این با بیشتر ارگان‌ها و سازمان‌ها مثل نظام وظیفه و بیمارستان و همچنین درمانگاه‌های منطقه همکاری داشتم. مثلا می‌گفتند درمانگاه جویم پزشک ندارد. از ۲ بعدازظهر می‌رفتم همان‌جا تا ۸ صبح روز بعد. هرجا که شبکه بهداشت نیاز داشته بنده همکاری می‌کرده‌ام.

‌

۶. به عنوان پزشک معتمد مردم خور روزانه با تعداد زیادی از همشهریان در ارتباط هستید. ظاهرا مراجعه مردم هم زیاد هست. بعضی هم می‌گویند دکتر همه‌ش به ما می‌گوید علت اصلی بیماری شما مشکل اعصاب است! علت مراجعه زیاد هم این است که مردم ما بیکارند! چیزی هم نمی‌شود گفت. طرف می‌آید که سردرد دارم، سوزن بزن! می‌گویم برای یک سردرد یک مُسکن کافی هست. سوزن و داروی زیاد عوارض دارد. می‌گوید نه حالا یک آزمایش هم بنویس! سوزن و دوا هم بنویس! پادرد و کمردرد می‌گیرند به همین شکل. بیشتر مراجعین توقعات غیرعادی دارند. یکی از وظایف پزشک خانواده این است که بتواند خدمات را سطح‌بندی کند و تقاضای اِلقایی انجام ندهد. مردم ما متاسفانه این حرف‌ها را قبول نمی‌کنند. مشکل ما این است. بحث مشکل اعصاب هم که فرمودید بخاطر همین مسائل هست که بیشتر مراجعین اصلا نیازی به مراجعه به درمانگاه ندارند!

‌

? بخش دوم گفتگو شنبه ۳ شهریورماه

 

---

---