پنج شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۲:۱۸
 |  15/ مارس/ 2019 - 6:09
  |   نظرات: ۲ نظر
بازدید

روزی روزگاری خور: یادداشتی از معلم فومنی سال های ۴۶ تا ۴۹ خور


رحیم پیشگر: تورقی در تاریخ گاه لذت بخش و گاه توام با افسوس است، در هر دو صورت مرورِ عمری که گذشت، برای راویِ ماجرا سرگذشتی گرانمایه به بهای تمام عمر و جوانی دارد و نفس عمیقی از نهاد فرد برمی خیزد. حال به همت عزیزی از یادگاران خاطرات سرزمین فارس و بالاخص روستای خور نازنین، مجالی مهیا گشته تا اندک روایتی از آن برهه از حیاتم داشته باشم. گذشت بیش از نیم قرن نتوانست خاطرات شیرین دوران جوانی ام در خور با آن دانش آموزان پرخلوص و با معرفت را محو نماید. روزگاری گه هرگز گذارش را احساس نکرده و هنوز با خاطرات سال های ۴۶ تا ۴۹ سرمستم. مدرسه مشفق اوزی با آن حیاط وسیع و درختان منظم و ردیف شده گز را فراموش نمی کنم. به خصوص دانش آموزانم که در کنار هم یک خانواده همدل را تشکیل داده بودیم و ارتباط ما تنها منوط بر درس و مدرسه نبود و در بسیاری از مسائل، زیستنی سوای معلم و شاگردی را برقرار نمودیم. از بازی فوتبال در زمین وسیع پشت مدرسه که به ”جاورزشی“ معروف بود با آن درخت کُنار که به ”تنگ خور“ منتهی می شد و گشت و گذار در کنار آب انباری معروف به ”برکه شیخ اسماعیل،“ همه و همه شرایطی را مهیا نمود که در آخرین سال خدمتم در خور، زمانی که معلم کلاس ششم ابتدایی بودم، تمام دانش آموزانم بلااستثنا در امتحانات نهایی قبول شدند و به همین دلیل مورد تشویق ریاست اداره قرار گرفتم و همچنان مدرکش را به یادگار نگه داشته ام. اسامیِ همکارانم به نام های کامیاب ،سجادی، زمانی، کشفی، تنو و مشهدی رحمت،  فراش خوش زبان مدرسه را در خاطر دارم و هیچ گاه فراموش شان نمی کنم و دوست دارم اگر در قید حیات باشند، تمام این همکاران و دانش آموزانم را در شهر فومن ببینم تا اندکی از پذیرایی و محبت بی منت شان را جبران نمایم. در آن جا همچنین، حسین نظری  بقال محله، هم کلام شیرین بیان و بی ریای آن روزهایم بود و در همان هنگام و پس از ایام خروج از آنجا با فیصل محمدی نژاد، برادرش جاسم، جوکار، یدالله خرمی، عبدالرضا کامیاب، کاروانی کم و بیش در ارتباط بوده ام، گرچه اسم افراد زیادی در این جا نیامده است، افرادی که بعدها شنیدن خبر فوت شان مرا بی نهایت مغموم نمود.

.

تنها خاطره ی بدی که از لار همیشه مرا آزرده و رها نمی کند، مربوط به سیلی است که در آن سال ها از تنگه خور به طرف خور و شهر جدید سرازیر شد و دو دانش آموز ساکت و محجوب عبدالرحمان و عبدالرحیم ترسا  را به کام مرگ کشاند، یاد آنان بعد از این همه سال مرا مکدر خاطر می کند. غیر از این هر چه در یاد دارم، خیر و خوشی و احترام است، و خور در ذهن من همچنان همان شهر اجناس ارزان، مسقطی های خوشمزه و نخلستان زیبا و مردمان بی نظیرش است. باشد تا دوباره روزی آنجا را ببینم. قدرت بیان آنچه در چهار سال سکونتم در خور بر من گذشت را در این سطور کوتاه ندارم ولیکن نیک واقفم، همیشه خور، مردمانش، ”مدرسه مشفق اوزی،“ عصر طلایی حیاتم را می سازند و همواره با یادشان دلخوشم. در کتاب هندی اوپانیشادها آمده ”یاد از هوا بالاتر است“ شاید به همین خاطر باشد که یادها در هر زمانی راه خود را در جریان زندگی می گشایند و از هر قانونی در دنیا، قوی تراند.

رحیم پیشگر زمستان ۱۳۹۷ ـ فومن

این مطلب پیش تر در شماره یازدهم نشریه خورشید لارستان منتشر شده است

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید sms whatsapp

2 Responses to “روزی روزگاری خور: یادداشتی از معلم فومنی سال های ۴۶ تا ۴۹ خور”

  1. ناشناس گفت:

    خاطره ی معلم دهه ی چهل بسیار زیبا و قابل تامل بود.
    جالب بود بعد ازین سالها چگونه ایشان را یافته بودید.
    همیشه مهربانی در خاطه ها میماند و معلم خوب بخشی از وجود آدم میشود.

  2. اسحاق.ش گفت:

    خاطره ی معلم دهه ی چهل بسیار زیبا و قابل تامل بود.
    جالب بود بعد ازین سالها چگونه ایشان را یافته بودید.
    همیشه مهربانی در خاطه ها میماند و معلم خوب بخشی از وجود آدم میشود.

آخرین نظرات شما
  • اگه این ادم بخاطر این که یه زرتشتی میخواست بارگاه برای حافظ بسازه چرا خودش میگه اگر شاه هزار بار مقبره رو درست کنه من خراب میکنم شاه که دیگه زرتشتی نبوده یا والی شیراز لط...
    در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • سلام هیچ نظارتی روی گیم نت ها و کافه ها نیست فقط شعار میدهند یک کاری که باید بکنند اینه که چرا گیم نت ها زیرزمینی و یا اگر مغازه ای است شیشه هایش پوشیده است چرا شرایط سنی...
    در: گزارش مردمی از وضعیت گیم نت های خور: هیچ کس جوابگو نیست!
  • زشته! طرف میگه هرچه میکنم نمیشه باید می گفت که هرچه سعی میکنم نمیشه آهنگ هایی که اجرا کرده واقعا بی نظیره متأسفانه آن موقع کسی قدرش ندونست....
    ناصر در: دانلود تصنیف “همدم تو” با صدای مرحوم محمدرضا حقیقی لاری
  • باسلام به نظر میرسه نویسنده میخواد داستان وارونه کنه و ایشان را به شکلی نشون بده که می‌خواسته نامی از حافظ نماند انتخاب عنوان نشان میده نویسنده یک خودفروخته است...
    سید محمد فالی در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • توهین به قبر و مرده در ذات اسلام هست...
    انسان در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • نظرات جالب و گاهی خیلی سطحی در این مورد داده شده است مخصوصاً کسی که نمی‌داند آیت الله فال اسیری اولین فرد دفن شده از این خانواده در کنار آرامگاه حافظ است و پیش از آن آرام...
    حمید در: چرا این روحانی اسیری، سه بار آرامگاه حافظ را تخریب کرد؟!
  • بسم الله الرّحمَن الرَّحیم سلام. بسیار خوب سلامت وپیروز ان شاءا......
    در: گفت و گو با مسعود رحیم زاده، خطاط و گرافیست برجسته خوری: “یک بوسه مادرم مرا خطاط کرد”
  • استاد جنگوک...
    در: آهنگ زیبای “مرهم” را از مرحوم محمدرضا حقیقی لاری بشنوید
  • درود بر شما جناب مهندس...
    𝑻𝒂𝒔𝒏𝒊𝒎_𝑮𝒉𝒂𝒏𝒂 در: گفتگو با یونس قانع مدیرعامل انجمن خیریه صابرین خور
  • درود بر شما جناب مهندس عزیز...
    𝑻𝒂𝒔𝒏𝒊𝒎_𝑮𝒉𝒏𝒆𝒉 در: گفتگو با یونس قانع مدیرعامل انجمن خیریه صابرین خور
نیازمندی ها
آمار بازدید:

بازدید امروز: 342 بازدید

بازدید دیروز: 509 بازدید

بازدید کل : 5457246 بازدید